نوجوانان، «قدرت» را نقد کردند
نشست، نقد و بررسی کتاب «قدرت» نوشته «راندا برن» با حضور دو مترجم این کتاب ـ مهدی قراچهداغی و ایرنا محیالدین بناب ـ برگزار شد. این دو مترجم در این نشست به پرسشهای نوجوانان درباره این اثر پاسخ دادند.
یکی از نوجوانان حاضر در این نشست گفت: در جایی از این کتاب آمده ، کسانی که زندگی خوبی دارند نمیدانند چگونه به اینجا رسیدهاند، در صورتی که اغلب کسانی که موفق اند و زندگی خوبی دارند هدفی داشتهاند و در کنار آن انرژی و ایمان نیز تاثیر داشته است اما از قسمتهایی که سخنان امامان نیز در کتاب استفاده شده بود بهره گرفتم و بسیاری از راهکارهای کتاب را با این سخنان مقایسه کردم.
نوجوان دیگری با اشاره به اینکه کتابهای بسیاری در این حوزه وجود دارند ـ از جمله کتاب «دولت عشق» ـ عنوان کرد: کتاب قدرت، تنها راه رسیدن به توانمندی در این دنیا را نشان میدهد و بُعد دنیوی دارد؛ اما کتاب «دولت عشق» درباره خداست و بیشتر خدا را در نظر دارد.
دانشآموز دیگری با بیاناینکه این کتاب تنها نیروی عشق را میشناسد و در آن آمده است اگر عشق نباشد دنیا با خاک یکسان میشود، اظهار کرد: وجود نیروی عشق خوب است اما در کنار آن نفرت هم وجود دارد و گاهی نفرت نیز میتواند انسان را به انجام برخی کارها مجبور کند.
سپس یکی دیگر از نوجوانان حاضر در ادامه صحبت دوستانش گفت: به نظر من نفرت، نبود عشق است و اگر عشق نباشد کسی معنای نفرت را درک نمیکند. اما مسالهای که در این کتاب وجود دارد این است که عشق را محدود میکند به عشق دنیا و افراد.
نوجوان دیگری گفت: این کتاب انسان را موجودی پست معرفی کرده و او را تنها موجودی دنیاخواه معرفی کرده است. همچنین در بخشی از کتاب که به تاثیر انرژیهای مثبت و منفی اشاره کرده، نقش عقل را نادیده گرفته شده است.
اگر نوجوانان بیاموزند که کتابها را با دیدگاه انتقادی بخوانند برای آنان سوال ایجاد میشود و این سوالات چالشهایی ایجاد میکنند که باعث میشوند آنها سراغ مطالعات بیشتر و کسب آگاهی روند.
سپس ایرنا محیالدین بناب، یکی از مترجمان این کتاب، گفت: این کتاب درباره تمام عشقها و علایق گفته،اما چون تکرار در آن زیاد است ممکن است مخاطب احساس کند منظور کتاب از عشق، عشق دنیوی است.
وی افزود: مساله دیگری که وجود دارد این است که این کتاب ترجمه است و هر نویسندهای از یک زاویه به موضوع نگاه میکند و نظرات آنان با یکدیگر متفاوت است بنابراین نمیتوانیم هر چیزی را که در هر کتابی میخوانیم بپذیریم بلکه باید نکات آن را به ذهن بسپاریم و درباره آن چندین کتاب بخوانیم تا آگاهی بیشتری از موضوع به دست آوریم.
محیالدین بناب تاکید کرد: اگر نوجوانان بیاموزند که کتابها را با دیدگاه انتقادی بخوانند برای آنان سوال ایجاد میشود و این سوالات چالشهایی ایجاد میکنند که باعث میشوند آنها سراغ مطالعات بیشتر و کسب آگاهی روند.
وی افزود: مهمترین نتیجهای که میتوان از بیان عشق در این کتاب گرفت این است که چشمههای رشد و توانایی را محدود نشماریم و از رشد و توانمندی دیگران لذت ببریم زیرا رشد جامعه باعث رشد تمام اعضای آن میشود.
در ادامه، مهدی قراچهداغی با بیان اینکه تا کنون 440 عنوان کتاب روانشناسی ترجمه کرده و 35 سال است که در این زمینه مطالعه میکند، گفت: من تا اندازه زیادی به مسایلی که در این کتاب مطرح شده اند اعتقاد دارم زیرا روانشناسی بخشهای گوناگونی دارد که یک بخش آن مربوط به مشکلاتی است و از طریق مطالعات بالینی مشخص میشود و اختلالاتی نظیر افسردگی و ترس در فرد ایجاد میکند و بخشی از آن مربوط به احساسات فرد میشود که من اصطلاحا به آن میگویم بخشی که از دل بر میخیزد.
وی افزود: این بخش از روانشناسی مربوط به شم و شهود است و از طریق علمی نمیتوان به آن دست یافت اما بر خلاف اینکه ما این مساله را تنها مربوط به فرهنگ غرب میدانیم درست نیست زیرا نمونههای مباحثی که در کتاب آمده در قرآن و در فرهنگ ایرانی ما نیز وجود دارد که نمونههای آن در شعر مولانا بسیار یافت میشوند. مثلا در بخشی از این کتاب نوشته شده است «افکار شما شبیه آهنرباست و چیزهایی را که شبیه خودش باشد جذب میکند.»
قراچه داغی با توجه به نکاتی که نوجوانان درباره این کتاب گفتند، اظهار کرد: این کتاب ترجمه است و ما نمیتوانیم انتظار داشته باشیم نویسندهای از آن سوی دنیا بیاید و کتابی بنویسد و این اصول روانشناسی را با قرآن تطبیق دهد او این کتاب را در حد بضاعت خود نوشته است.
بخش کتاب و کتابخوانی تبیان
منبع: خبرگزاری کتاب ایران